خدایی که نمی شناسم

ساخت وبلاگ
آنتونيو گوترش رئيس سازمان ملل متّحد. كربلاي غزّهسلام آقاي گوترش، شما و همكارانتان و همه كشورهاي غربي و عربي كه در جهان زندگي مي كنيد يك ملّت را سر بريديد و كشتيد و خم به ابرو نياورديد. ملّتي را كشتيد كه از 80 سال پيش پس از جنگ جهاني دوم با سياست خبيثانه انگليس، ارتش آن كشور با به جا گذاشتن عمدي اسلحه ها و مهمّاتش در پادگانهايي كه تخليه كرد براي يهوديان صهيونيست باعث شد كه يهوديان مردم فلسطين را به خاك و خون بكشند و فجايع دير ياسين و قانا و صبرا و شتيلا و ... را به وجود بياورند و تا به امروز مدام ملت تحت ستم فلسطين به هر بهانه اي مورد هجوم و قتل غارت و اذيّت و آزار و تخريب منازل خود به دست يهودي ها بوده اند و اكنون هم با قدرت گرفتن بيش از ظرفيتشان كه توسط كشورهاي غربي صورت گرفت به بهانه يك انتقام از اين جنايتكاران، اين ملّت را از روي نقشه محو و تمامي آنان را اعم از كودك و پير و جوان و زن و مرد و بيمار، كشتند و يا آواره سر زمينهاي ديگر كردند و شما هم ثابت كرديد كه سازمان ملل متحد براي حمايت از قدرتمندان پي ريزي و تآسيس شده است تا حقّ ضعفاء را پا مال كند.اين جنايتكاران به مراكز درماني و بيمارستاني هم رحم نكردند و در سكوت مطلق جوامع جهاني و بين المللي حقوق بشري، تمامي كودكان و بيماراني را كه بر اثر حمله هاي دد منشانه بمبارانهاي هوايي دشمن صهيونيستي در آنجاها بستري بودند را قتل و عام كردند. واقعا روي آدلف آيشمن و نازيها با اين جنايات غير بشري و ضد انساني سفيد شد. آقاي گوترش آيا پستي كه شما الآن داريد ضمانت اجرايي دارد يا ندارد اگر ضمانت اجرايي ندارد كه نتواند در چنين برهه هايي دخالت و از اين همه نامردميها جلوگيري كند پشيزي نمي ارزد. خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 47 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 23:01

يهودخداوند متعال در قرآن كريم پس از جريان سر بريدن گاوي كه اتفاق افتاد و از معجزات خداوند به وسيله حضرت موسي (ع) مرده اي زنده شد و شهادت داد خطاب به يهوديها مي فرمايد:ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۷۴﴾ سپس دلهاى شما يهوديان بعد از اين واقعه سخت گرديد همانند سنگ يا سخت‏ تر از آن چرا كه از برخى سنگها جويهايى از آب بيرون مى‏ زند و پاره‏ اى از آنها مى ‏شكافند و آب از آن خارج مى ‏شود و برخى از آنها از بيم خدا فرو مى ‏ريزند (اما دلهاي شما از آن سنگها هم سخت تر و بي رحم تر است) و خداوند از آنچه مى ‏كنيد هرگز غافل نيست. (۷۴) سوره مباركه البقرةيكي از عجايبي كه قرآن كريم در باره قوم بني اسرائيل به آن اشاره فرموده اين است كه بلافاصله پس از اينكه حضرت موسي (ع) با معجزه خداوند و عصاي خودش آنها را از رود نيل گذراند و وارد صحراي سينا شدند قومي را ديدند كه در اطراف بتي جمع شده اند و دارند آن را مي پرستند. رو به پيامبراشان حضرت موسي (ع) كردند و گفتند: براي ما هم مانند اينها بتي قرار بده تا ما هم آن را بپرستيم. وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۱۳۸﴾ و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم تا به قومى رسيدند كه به پرستش بتهاى خويش مشغول بودند. گفتند اى موس خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 45 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 23:01

سریّه مرثد بن ابی مرثدسریه مرثد بن ابی مرثد «این سریه در برخی کتاب‌ها با نام «غزوه الرجیع» ذکر شده است». «سریه» به سپاهی گفته می‌ شود که به دستور رسول خدا (ص) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می‌شد، بدون آنکه پیامبر (ص) همراه آنان باشد.موقعیت جغرافیایی سریّهتنعیم: تنعیم مکانی در راه مکه و مدینه و در فاصله سه یا چهار میلی مکه واقع شده است. امروزه تنعیم متصل به مکه و در کنار راه اصلی مکه به مدینه واقع شده است و یکی از مکان‌های احرام بستن برای عمره است. رجیع: رجیع آبی است که امروزه به نام «وطیه» مشهور است و در هفتاد کیلومتری شمال مدینه و در سمت شرق عسفان، واقع شده است.چگونگی وقوع سریّهدر ماه صفر سال سوم هجرت هنگامی که "سفیان بن خالد بن نبیح هذلی" کشته شد، قبیله "بنی لحیان" به سراغ قبیله‌های «عضل» و «قاره» رفتند و برای آنها جوایزی تعیین کردند که پیش رسول خدا بروند و با آن حضرت گفتگو کنند تا بعضی از اصحاب را برای دعوت آنها به اسلام نزد ایشان بفرستد و قرار گذاشته بودند که گروهی از اصحاب را که در قتل سفیان دست داشته‌اند، بکشند و دیگران را هم به مکه ببرند و تسلیم قریش کنند و می‌ گفتند که از قریش جایزه قابل توجهی خواهیم گرفت زیرا هیچ چیز برای آنها ارزنده‌تر از این نیست که یکی از یاران محمّد (ص) را به دست آورند و او را در قبال کشته ‌شدگان بدر بکشند و مُثله (اعضای بدن را قطع کردن) کنند. هفت نفر از قبیله عضل و قاره که از شاخه‌های قبیله بزرگ خزیمه‌اند، در حالی که ظاهراً اقرار به اسلام داشتند به حضور پیامبر (ص) آمدند و گفتند: اسلام میان ما آشکار شده است، گروهی از اصحاب خود را پیش ما بفرست تا قرآن و احکام اسلامی را به ما بیاموزند.اعزام مبلّغینپیامبر (ص) هفت نفر را با ایشان روانه فرم خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 44 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 23:01

ماجراي جانشيني براي امام حسن عسكري (ع)ابوالاديان یکی از یاران امام حسن عسکری (ع) مي گويد: من به آن حضرت (ع) خدمت مي کردم و نامه هاي ایشان را به شهرها مي بردم. در مرض موت، روزي من را طلب فرموده و چند نامه نوشتند تا آنها را به مدائن برسانم. سپس امام فرمود: پانزده روز ديگر كه به سامرا برمي گردي، صداي گريه و شيون از خانه من خواهي شنيد و در آن موقع مشغول غسل دادن من خواهند بود.ابوالاديان به امام (ع) عرض كرد: مولاي من هرگاه اين واقعه دردناک روي بدهد، امامت پس از شما با کيست؟ امام (ع) فرمود: هر کس جواب نامه من را از تو طلب کند. ابوالاديان مي گويد: دوباره پرسيدم علامت ديگري به من بفرماييد. امام فرمود: هرکس که بر من نماز میّت اقامه کند. ابوالاديان مي گويد: عرض كردم باز هم علامت ديگري بفرمایید تا بهتر بدانم. امام فرمود: هر که بگويد که در هميان (كيسه) چه چيزي است، او امام شماست. ابوالاديان مي گويد: شکوه امام باعث شد نتوانم چيز ديگري بپرسم. رفتم و نامه ها را رساندم و پس از پانزده روز برگشتم.وقتي به خانه امام رسيدم صداي شيون و گريه از خانه امام بلند بود. داخل خانه یِ امام، جعفر کذّاب (بسيار دروغگو) برادر امام را ديدم که نشسته و شيعيان به او تسليت و امامت را به او تهنيت مي گويند. من از اين بابت بسيار تعجّب کردم. پيش رفتم و تعزيت و تهنيت گفتم. امّا او جوابي نداد و هيچ سؤالي نکرد. چون بدن مطهّر امام را کفن کردند و آماده نماز گزاردن بود، خادمي آمد و جعفر کذّاب را دعوت کرد که بر بدن مطهّر برادر خود نماز بخواند. چون جعفر به نماز ايستاد، طفلي گندمگون و پيچيده موي ، گشاده دنداني مانند پاره ماه بيرون آمد و رداي جعفر را بكناري کشيد و گفت: اي عمو، كنار بايست که من به نماز بر جنازه پدرم سزاوارترم.رنگ خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 16:15

قره باغقره‌باغ (ارمنی: Ղարաբաղ‎; ترکی آذربایجانی: Qarabağ‎) يا جمهوري آرتساخ، یک منطقه جغرافیایی در شرق ارمنستان و جنوب غربی آذربایجان و تماما كوهستاني است که از ارتفاعات قفقاز کوچک تا زمین‌ های پست بین رودخانه‌های کُر و اَرَس کشیده شده‌است. همچنین قره‌باغ یکی از تقسیمات سیاسی ایران از دوره صفویه به این سو بود که پس از عهد نامه گلستان به روسیه تزاری واگذار شد. تا ۱۸۴۰ این منطقه همچنان با عنوان ایالت قره‌باغ شناخته می‌شد، اما پس از آن به بخش شوشا تغییر نام یافت، در اتحاد جماهیر شوروی بخش‌هایی از آن به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی پیوست، بخش زنگه‌زور به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد و پس از اشغال این منطقه توسط واحد‌هایی از ارتش شوروی در معیت نیرو‌های ارمنستان بخش کوهستانی‌اش که قسمتی از ساکنان آن را ارامنه تشکیل می‌دادند با عنوان جمهوری آرتساخ اعلام استقلال کرد.نام قره‌باغ از دو کلمه ترکی قره و فارسی باغ به معنی باغ سیاه یا باغ بزرگ به وجود آمده‌است. این نام اولین بار در منابع گرجی و ایرانی در قرن سیزده و چهارده میلادی آمده‌است. نام آرتساخ در سنگ‌نبشته‌های اورارتو دوران پادشاهی آیرارات، اوشاکان کنونی به صورت‌های آرداخونی یا اوردخینی و اوردخه قید شده‌ است که نام آرتساخ از آن مأخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان (دودمان اروندی) قرار داشت. استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا (محل کنونی قره باغ) را با نام ارخیستینا (Orkhistene) به عنوان یک ایالت هایک بزرگ (ارمنستان بزرگ) - ( ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته‌است.تاریخچهدر دوره صفویه قره‌باغ به مرکزیت گنجه یکی ا خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 69 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 16:15

استرس يا فشار روانيفشار رواني يا فشار عصبي (به انگليسي: Psychological stress) در روان ‌شناسي به معني احساس نوعي فشار و تنش عصبي است. تنش و هر محرکي که در انسان، ايجاد تنش کند، استرس‌ زا ناميده مي ‌شود. وقتي که نيازهاي اساسي فرد تأمين نشود يا به هر دليلي آرامش فرد به هم بخورد فرد دچار فشار رواني شده. بيماري، طلاق، ورشکستگي، اعتياد، شکست، اختلاف خانوادگي، لکنت زبان، مهاجرت، نقص عضو، مرگ اطرافيان و حتي دلايل بي ‌اهميت تر مثل گرسنگي و آلودگي صوتي نيز مي ‌تواند از دلايل فشار عصبي باشد معمولا فشار رواني علي‌ رغم اضطراب که مربوط به قبل از يک مصيبت يا خطر است، پس از يک مصيبت يا خطر اتفاق مي‌ افتد.مقدار کمي استرس مي‌ تواند داراي فوايدي از جمله افزايش تحرک و انگيزه در افراد باشد. اين نوع استرس، استرس مثبت ناميده مي ‌شود. استرس شديد مي ‌تواند علاوه بر ايجاد مشکلات و بيماري‌هاي رواني مانند افسردگي، باعث ايجاد مشکلات بدني مانند سردردهاي تنشي و افزايش احتمال ابتلا به سرطان، سکته قلبي و سکته مغزي در افراد شود. عامل ايجاد استرس ممکن است عاملي دروني يا عاملي محيطي باشد. اين عوامل همچنين مي‌ تواند در افراد مختلف، متفاوت باشد و عاملي براي فردي ايجاد استرس کند ولي در فرد ديگر، ايجاد استرس نکند. مشکلات مربوط به اقتصاد، کار يا تحصيل، تغيير شغل، نقل مکان به يک شهر جديد، ازدواج، بازي‌هاي پرتَنش، مرگ نزديکان و وجود يک بيماري بااهميت در خانواده، از جمله عوامل بيروني ايجاد فشار عصبي هستند. علائم استرسِ شامل اضطراب، مشکلات خواب، عرق کردن، از بين رفتن اشتها و مشکل در تمرکز و حافظه است. بدن انسان از روش ‌هاي مختلفي به استرس و فشار عصبي واکنش نشان مي‌دهد. يکي از اين روش‌ها ايجاد تغييرات شيميايي در بدن است. خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 16:15